خصلت های یه برنامه نویس
202
۲ سال پیش
0

خصلت های یه برنامه نویس

سلام

والله بقیه رو نمیدونم ولی خودم :

خیلی درگیر دنیای برنامه نویسیم و همیشه در حال فکر...

نمیدونم چرا وقتی یکی باهام حرف میزنه اصلا حواسم بهش نیست و هر چی میگه تایید میکنم و آبروم میره :|

علاقه زیادی به میز کارم دارم و عشق مانیتور که صفحات ویندوز رو تقسیم به چند صفحه کنم.

توی امور کار خودم با سلیقه م و میز تمیزی دارم و اگه کسی یه وسیله ای چیزی بزاره روی میزم،حکم اون اعدامه :)

شب ها بیشتر کار میکنم اصلا قابل توصیف نیست فکرشو کنید کسی نیست مزاحمتون بشه که بری نون بخری یا ظرف بشوری :|

دوست دارم هر چی بلدم رو به اطرافیانم هم یاد بدم البته توی حوزه برنامه نویسی خیلی حال میده.

شدیدا منطقی هستم شاید به لطف برنامه نویسی و نبود احساسات توی این شغل پربرکت هست و هر حرفی زده بشه اصرار بر منطقی بودنش دارم.

این چشمام انقدر به مانیتور زل زدم خشک شدن همش اشک مصنوعی مصرف میکنم (اون اشک نه ها این اشک - ترک ها بیشتر میفهمن منظورم چیه خخخ)

نمیدونم من اینطوریم یا برنامه نویسای دیگه هم اینطورین،وقتی با یکی حرف میزنم زل میزنم چشماش و پلک هم نمیزنم و به برنامه نویسی فکر میکنم ( چرا اینجا نمیشه شکلک گذاشت :| )

توی خوردن افراطیم،یهو میبینی پشت سیستم 6 ساعت نشستم چیزی نمیخورم،بعد پا میشم میرم یخچال هر چی هست رو میخورم.

دسکتاپم خیلی ترتمیزه اصلا از شلوغ شدن خوشم نمیاد.

خسته م از اونایی که بهم میگن برامون اهنگ رایت کن ینی چاقو بهم بزنن خون نمیاد.

بعضی وقتا هنگ میکنم اخه یهو بین زبان های ترکی فارسی انگلیسی و برنامه نویسی سوییچ کردن سخته...

انقدر برنامه نویسی رو دوست دارم حاضرم ماهی 500 هزار تومن ازش درامد داشته باشم نه اینکه یه کارمند بشم ماهی 5 میلیون بگیرم.

از اینکه مجبورم به اونایی که نمیدونن برنامه نویس ینی کی،بهشون بگم مغازه کامپیوتر دارم خسته شدم :(

به شدت تعصب روی لپتاپم دارم...

ینی حاضرم ماشینم رو بدزدن ولی لپتاپم کاری نداشته باشن روم به دیوار گهگداری نوازشش میکنم و بوسش میکنم

بارها شده خواب دیدم سورس پروژه هایی که به آخر رسیدن یهو پاک شدن و باید از اول بنویسم :|

تلویزیون نمیبینم اخه وقتی میشینم ببینم به برنامه نویسی فکر میکنم چه کاریه تلویزیون ببینم.

راستی دو سه تا از انگشت هام هم چپ شدن نمیدونم چرا ولی فکر کنم از تایپ زیادیه.

موقع کار یهو یه اهنگ رو 20 بار گوش میدم،فکر کنم فقط پخشش میکنم که مثلا اهنگ گوش میدم ولی اصلا نمیفهمم چی میگه.

به ظاهرم اهمیت میدم و اهل خودکار و یادداشت و اینا نیستم فقط یه لپتاپ بدن قولتوقم تامام.

شاید بالای 10 تا کتاب برنامه نویسی خریدم که بخونم ولی نمیفهمم وقتی نمیخوام بخونم چرا میخرمشون ولی همین که دارمشون احساس میکنم کتابخوانم خخخ.

احساس افسردگی مدت هاس در من ظهور کرده شاید بخاطر فریلسنری و تنهایی توی اتاقه البته بعید میدونم چون وقتی برنامه نویسی میکنی اصلا یادت میره تنهایی و توی دنیای دیگه ای هستی.

ولی اینطور که پیداس تاثیر داره توی روحیه.

والله چرته محضه اخه برنامه نویسی ادمو افسرده میکنه؟

عاشق اون لحظه ام که توی تاریکی میرم پشت سیستم و با صفحه کلید تند تند تایپ میکنم و کیف میکنم :چشم_قلب

اهل کافه مافه هم نیستم واقعا قرتی بازیه کی دراورده اینا رو که بری بشینی کافه حرف بزنی حیف وقت نیست؟ (البته نظر شخصیه ها)

همش در حال خرید و فروشم البته این شاید خصلت یه برنامه نویس نباشه ولی دائما گوشی و موس و اینا میخرم و میفروشم.

کلکسیونی از باتری ها برای کیبورد و موس م دارم و یه کولی پشتی دارم که 14 کیلو وزنشه و همه چی توش پیدا میشه میدونید که برنامه نویس و کوله پشتی ش یه طرف و همه چی یه طرف.

وقتی روی یه چیز کلید کنما ینی ول کن نیستم یا انجامش میدم یا کلا حذفش میکنم :|

دمدمی هستم یهو میبینی کلی کد نوشتم بعد پاک میکنم یه چیز دیگه مینویسم :|

همش میرم دسکتاپ و هی refresh میکنم شاید 5 بار در هر بار refresh و تیک خاصی روی کلید های Ctrl+S دارم اصلا مریض این کارم.

این هم ماجرای من به عنوان برنامه نویس...

برچسب ها :
  • برنامه نویس
نظر خود را بنویسید...